مه یاسمه یاس، تا این لحظه: 8 سال و 9 ماه و 26 روز سن داره

فرشته ی زمینی

26 هفتگی

خوب گل دخترم امروز 26 هفته شدی تکونات محکم تر شدن ماشالا به زور و بازو جمعه 28 فروردین با بابایی رفتیم بهار که برات خرید کنیم بعضی از مغازه هاش بسته بود ولی اونایی هم که باز بودن چه قیمتای فضایی داشتن چند دست لباس خریدیم و برگشتیم . بقیه ی وسایلا هم فردا با زن دایی شیما رفتیم خریدیم ولی بازم یه سری از وسایلات موند مبارکت باشه ...
30 فروردين 1394

به روایت تصویر

خاله هم خریدایی که تو جنوب کرده بود را آورد که عکساش برات میذارم لیوان و جوراب شلواری اون جغجغه را هم زن دایی مینا خرید برات اینا را هم زن دایی مهسا بهت عیدی داد این کالسکه را هم از شمال برات خریدیم   ...
23 فروردين 1394

روز مادر

سلام دختر کوچولوی من امروز روز مادره و با سالهای قبل  امروز فرق میکنه امسال دیگه برام روز زن نیست دخترم به برکت وجود شما من مادر شدم و اولین سالیه که مادر بودن را تجربه میکنم . امسال بابایی برای روز مادر برام گوشی خرید دستش درد نکنه روز مادر را به همه ی مامانا تبریک میگم . دختر كه داشته باشي انگار خودت را با دست خودت پرورش ميدهي... انگار مادري را از كودكي تجربه ميكني... دختر است ، از كودكي آفريده شده براي مادري ،آن هنگام كه عاشقانه موهاي عروسكش را شانه ميزند و قربان صدقه هاي مادرانه اش را نثار عروسكش ميكند،لالايي برايش ميخواند و به رويش ميخندد... دختر است ،آفريده شده تا از كودكي از عزيزانش مراقب...
21 فروردين 1394

بازم خرید

این دو تا لباس را هم از نمایشگاه مصلی برات خریدم . خاله هم از جنوب برات یه سری خرید کرده دل تو دلم نیست برگرده ببینم چیا خریده برات عکساش حتما برات میذارم .   ...
5 فروردين 1394

عیدت مبارک گل دخترم

سلام گلم عیدت مبارک امسال به برکت وجود شما هفت سین ما سه نفری بود . ایشالا سال دیگه تو بغلمی و با هم میریم عید دیدنی . عکس هفت سینمون را هم برات میذارم دلم میخواست یه هفت سین خوشگلتر درست کنم ولی شب قبل سال تحویل مامان کلیه درد گرفت نصفه شب مجبور شدیم با بابایی بریم بیمارستان چون تعطیل بود کلی بیمارستان گشتیم و آخر سونو انجام دادم که تو سالم بودی و دکی گفت شاید سنگ بوده دفع شده بالاخره بابایی هم چشمش به جمال شما روشن شد از دکی اجازه گرفت اومد تو اتاق سونو خیلی ذوق کرد که تو را دید .دیگه ساعت 10 صبح بود برگشتیم خونه و کلی کار مونده بود انجام بدم و نرسیدم هفت سین را اونطور که دلم میخواست بچینم ایشالا سال بعد جبران میکنم . ...
4 فروردين 1394

21 هفتگی و خریدای گل دخترم

دختر گلم یه سری برات خرید کردک که عکساش برات میذارم . 21 رفته بودیم نمایشگاه بوستان گفتگو که مثلا خودم برای عید خرید کنم ولی هر چی که خریدم مال تو خریدم برای خودم هیچی نخریدم. لباسای بچه گونه که میبینم دلم میره همش دوست دارم برات بخرم .   کتابای دختر گلم که رفته بودیم تئاتر براش ازاونجا خریدم این سرهمی را هم زن دایی مهسا برات خریده دستش درد نکنه مبارکت باشه دخترم کلی ذوق دارم بیای اینا را بپوشی ببینم چه شکلی میشی   ...
24 اسفند 1393

نیمه ی راه

دختر گلم دیگه به نیمه ی راه رسیدیم امروز 20 هفته شدی کم کم دیگه تکونات حس میکنم وقتی یه چیز شیرین میخورم شروع میکنی به تکون خوردن همش میخوام تکونات به بابایی نشون بدم دیگه تکون نمیخوری . البته من تکونات از هفته ای قبل میفهمیدم ولی فکر میکردم یه چیز دیگس . امیدوارم 20 هفته ی باقی مونده هم به سلامتی بگذره. ...
17 اسفند 1393

یه دختر دارم شاه نداره

سلام دختر کوچولوی من امروز 93.12.10 رفتم سونوگرافی و فهمیدم یه دخمل ناز دارم همه چی خوب بود و بازم وقتی تو ال سی دی میدیدمت عشق میکردم و دوباره غرق رویاهام میشدم خدا را شکر که سالم بودی . وزنت 262 گرم بود کوچولوی ناز من فدای قد و بالای کوچیکت بشم دختر یعنی لباسای صورتی دختر یعنی دامن چین چینی دختر یعنی پیراهنای رنگ و وارنگ دختر یعنی کلی گلسر و تل و کش مو دختر به قول بابایی یعنی موهای خرگوشی دختر یعنی نفس من و بابایی دختر یعنی تو که هدیه ی خدایی و تو وجودم داری بزرگ میشی خدایا شکرت که دخترم بهم دادی مواظبش باش عکسای خوشگلتم برات میذارم ...
10 اسفند 1393

17 هفتگی جوجه کوچولو

سلام عشق من امروز 17 هفته شدی دو هفته ای میشه سردردای شدید دارم نمیتونم زیاد بیام وبلاگت آپ کنم آخه بابایی لب تاپ ممنوع کرده. دیروز بابایی رفته بود استخر برگشتنی برام گل خریده بود هر چی فکر کردم مناسبتش پیدا نکردم بعد گفت امروز روز عشقه 2 شاخه گل خریده بود یکی برای من یکی واسه تو . اینم عکسش دیشبم سلنا دختر دایی به دنیا اومد عکسش برات میذارم البته از عکسش خوشگلتره تو خواب و بیداری بود ازش عکس انداختم این جغجقه را هم رفته بودیم بازار برات خریدم ...
26 بهمن 1393